فقر
کلمه ای با سه نقطه و سه حرکت که دنیایی معنا همراه خود دارد ولی ما تا اسم فقر را میشنویم ذهنمان درگیر مادیات دنیای اطرافمان میشود که مهمتریم مساله موجود هست اما نه، فقر هست و هزار کلمه که به پیشش میخورد و مارا درگیر خود میکند مثال فقر فرهنگی ، فقر انسانیت ، فقر درک ، فقر شعور و... که از همه مهمتر فقر فرهنگی است که از نان شب واجب تر است اما در دوره زمانه من فرهنگ را با لباس طرح فلان بازیگر هالیوودی و با فلان عینک خاص و تیپ غربی هست تا فرهنگ یک فرد را از بقیه افراد جامعه جدا میکند اما نه فقر فرهنگی به قول دکتر شریعتی خاک خوردن کتابهای کتابفروشی هست ، فقر فرهنگی پوشیدن فلان مارک لباس هست که فلسفه اش رو نمیدونیم ، فقر فرهنگی بوق زدن ساعت 2 صبح هست که پشت ماشین عروس و داماد میزنیم و هزاران مورد دیگه که گلوی ادم میخواد با سرعت نور منفجر بشه وقتی اینارو میبینم و نمیتونم چیزی بگم انگار از ی برج صد طبقه بندازنم پایین .
میخوام بگم اهای تویی که هر شب میری فلان رستوران غذا میخوری و فلان مارک لباسو میپوشی و چنتا کلمه دهن پر کنم یاد گرفتی و به اصطلاح خودت تحصیل کرده جامعه هم هستی اینا فرهنگ نیست اشتباه نگیر اینا دقیقا همون فقر فرهنگی هست که برعکس تفکراتت هست اگه بخوام بگم هم از حوصله من خارجه هم از حوصله خوندن شما که تو جامعه امروزیمون هزاران هزار از این موارد میشه اسم برد که اگه بخوام بگم فقط مثل روشن کردن کبریت تو طوفان هست
+درصد کمی از انسانها نود سال زندگی می کنند
مابقی یک سال را نود بار تکرار می کنند
+خدایا به حق بزرگیت
این بوق اونا که ساعت 2 نصف شب بوق میزنن ی کاریش بکن که این یکی خیلی رو مخمه
نظرات شما عزیزان:
|